لواشک خوردنی من

ممامممان لو ووووووووس و تنبلللللل:-D

سلام لواشکم.....سلام فنجووووولم......خوبی؟ همه وجودم امروووووز کلللللللللی بابا نادرت رو اذیت کردم.......خخخخخخخخخحخح. خو نازم مامانم خیلی منو لوسم کرده تو مجردی دست به سیاه و سفید نمیزدم همش از زیر کار خووونه در میرفتم!!!!!!!خخخخح ....خو یکمی هم بی سلیقه تشریف دارم خخخخخخحخ اصللللللللا به کار خونه عللاقه ندارم;-) خلاصه جوننم غشقم امروز بابایی کلللللللللی خونه رو تمیز کرده کلی هم دعوآم کرده ها!!!!!!!منتها من عین خیالمم نبود و کاملآ ریییییییلللللللکس بودم.............خخخخخخخخخخ.......ولی عشقم بعد از تموم شدن کار بابایی وقتی به خوونه نیگا کردم کییییییییف کردم;-) نادر عزیزم عشقم عمرم تاج سرم نفسم مممننون .......لواشکم امروز بعد شام ب...
26 ارديبهشت 1393

لللللواشکم...

سلام گلم لواشکم نفسم صبح خوش گلت بخیر همه وجودم:-* ناژم دلم برات تنگیده بدجوووووورر:-D عشقم امروز وفات حضرت زینب هستش جاداره به همه عزیزان تسلیت بگم.. عشقم نازم دوستت دارم للوواشک
25 ارديبهشت 1393

من اوممدم!!!!

سلامم لواشکم..... عشقم چندروزی که نبودم بخآطر دسستتته گل خوشگلی بود کهه ببه آب دادم!!!!روز جمعه ببا عمو ناصر و خانوادش و مامانم اینا رفتیمم کندوان اونجا باباییی و ابچی من سر جا بحثشون شد آلبتته شوخی ها خب در اونجا بود که تو چادریککه من و زن عمو زری در حآل تقسسیم غذا بودیم باباییی خاله رو هل داد و خآله بابببارو که یییییههههههوووووو هر دوتآشون از اونور افتادن زممین!!!!انقد خدیدیم که نگو خلاصه وقتی بر میگشتیم ابلیمو ریخت رو گوشیم ا.. بعد گوشیممم خراب شد الان دلیل اییییییییییییننهمه غلط املایی فقط اووونه!!!!!خخخخخخخخخخخخ امروز گوشیمم از تعمیر اومده که اوننم کامل درست نشده......میبنی چه مامان هنننننننرمنذی داری؟!!!! عسلم دوشنبه رفت...
24 ارديبهشت 1393

روز خوب

سلام لواشکم...عزیزم خوبی؟ عشقم نمیدونم الان که داری این نوشته هارو میخونی چند سالته؟اسمت چیه؟دختری یا پسر؟؟؟؟ و....ولی میخوام بگم همه وجود من مادر شدن خیلی سخته..امروز کمی بی حال بودم صبح مامانم زنگ زد که میخوایم بیایم اونجا منم بدو بدو خونه رو تمیز کردم و نهار گذاشتم وقتی مامانم اومد کللللی انرژی گرفتم یه کوچولو کسالت دارم که بعدا میفهمی چیه مامان اومد و نگرانی رو تو چشماش دیدم....ولی کمی گپ زدیم و گفتیم و خندیدیم و نهار خوردیم و بعدش عمه فاطمه اینا اومدن و زن عمو معصومه و مامان بزرگ با بچه هاشون علی و مایده و زهرا کمی که نشستیم به اصرار منو بابایی عمه اینا شام مهمونمون شدن و البته مامانم و زهرا(بابایی شیفت بود)و مامان بزدگ و بابابزرگ هم مهم...
18 ارديبهشت 1393

گشت و گذار

سلام لواشکم.... دیروز روز خیلی خوب و شادی بود....بعد از ظهر با عمو و زن عمو زری و سینا ی ناز رفتیم نمایشگاه اخه در مورد شغل بابایی و عمو نمایشگاه بود...رفتیم کلی با زن عمو صحبت کردم بعدش هم برگشتنی به پیشنهاد بابایی رفتیم وسایل پیتزا خریدیم و من یه پیتزای دبش کاسه شام درست کردم که زن عمو و عمو خیییییییییلی خوششون اومد؛-( عزیزم ی نتیجه ای گرفتم اونم اینکه وقتی دولایه پنیر پیتزا بزنی و اویشن بزنی به پیتزا ...پیتزای فووووووووق العاده خوشمزه ای خواهید داشت !!!!!عزیزم میبینی چه مامان هننننننرمندی داری!!!الان اگه مامانم اینا رو بشنوه میگه چرا از این کارها تو خونه ما(دوران مجردی)نمیکردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!االبته با لفظ شوخی!!!!خو عزیزم باید بگم که ...
17 ارديبهشت 1393

:-*

سلام عشقم....سلام لواشکم امروز رفته بودم خونه مامانم اینا....خیلی خوش گذشت.... صبح بابایی اومد دنبالم و برد خونشون بعد از اینکه صبحانه خوردیم با مامان فاطمه رفتیم ابوریحان و من یه تاپ خوشگل واسه خودم خریدم....بعد از اینکه برگشتیم بعد خوردن ناهار رفتیم خونه مامان بزرگم.... مامان بزرگ هی میگف ایشالله خدا بهت بچه بده!!!!!بگذریم وقتی برگشتیم و داشتیم بساط شام رو حاضر میکردیم مامانی پیشنهاد داد شام ببریم پارک.......بعله عشق من......بعد از اینکه بابا جون گلت اومد شام بردیم پارک منظریه.....وای مامانی نمیدونی اونجا پر گربه بود منم که ترسووووووووو....نفهمیدم اون شام رو چجوری خوردم!!!!!هر جا من مینشستم گربه ها هم همونجا کمین میکردن:-) خلاصه دور همی کلی...
15 ارديبهشت 1393

wow

سلام نازکم...عشقم همش میخوام بیام اینجا و وبلاگت رو تماشا کنم لواشکم...امروز اولین کسی که به اینجا سر زد دختر خاله عزیزم بود میسی نعیمه جونم !:-* عشق من امروز به مناسبت وبلاگت به قرررررررمه سبزی دبش درست کردم با سالاد شیرازی که با بابایی دوتایی زدیم به رگ ولی آخرش پسر عمو علی کوچولوت اومد و با ما شام خورد....پسر عموت امروز بیشتر روز رو با من گذروند باهم کیک پختیم و تو الک کردن ارد کلللللللللی کمکم کرد....ممنون علی کوچولو بازم بیا خونمون..... بهش میگم علی تو چیه منی؟میگه زن عمو من ناز تو هستم!!!!!!!!ماشالله به این زبون.... انصافا علی خیلی بچه خون گرمیه و منم خیلی دوست داره خب منم خیلی دوسش دارم مامانی!!!! فردا قراره برم خونه مامانم اینا یا به...
15 ارديبهشت 1393

خوشحالم

عزیز دلم خیلی خوشحالم که تونستم بنویسم و واست پست بزارم عشقم پریروز هشتمین ماهگرد هم خونه شدن من و بابایی بود.... نازم از اونجایی که من بعد از اینکه عاشق باباتم عاشق لواشک هم هستم خوب تو هم نی نی منی و پس تو رو هم دوست خواهم داشت پس بهت میگم لواشک!!!!!اسم وبلاگت هم بخاطر همون گذاشتم لواشک خوردنی من!!!! عزیزدلم هنوز با بابا نادر تصمیم نگرفتیم زمینی ات کنیم و هنوز میگیم زوده!!!! اخه گلم مامانت خودش بچس هنوز!!!!!! ولی باز هم راضی به رضا و حکمت خدای مهربونم.... خیلی حرفها داشتم که میخواستم برا اولین بار باهات بزنم ...ولی....ولی گلم یادم رفت خیلی خوشحالم بغض گلوم رو گرفته فکر اینکه یه روز من هم مامان بشم..... یعنی خدا منو لایقش میدونه؟؟؟؟ خدا جونم...
14 ارديبهشت 1393

پست اول

سلام عزیزم بالاخره امروز تونستم تو وبلاگت مطلب بنویسم نازم با گوشیم میام بخاطر همون نمیتونستم مطلب بنویسم به زودی بابایی برام لپ تاپ میخره و راحت برات پست میزارم....گلم خیلی دوستت دارم با اینکه هنوز زمینی نشدی بووووووووووووووووس
14 ارديبهشت 1393
1